به گزارش مشرق، چندی پیش گزارشی از افزایش تعداد مشاوران املاک در سال جاری منتشر شد که براساس آمارهای رسمی مرکز آمار ایران، طی سالهای ۱۳۷۵ تا پایان تابستان سال ۱۳۹۹ تعداد مشاوران املاک کشور از ۸ هزار و ۵۸ مشاور در سال ۱۳۷۵ با رشد ۱۹ برابری به ۱۵۰ هزار و ۴۷۱ مشاور رسیده است. این بدان معنی است که طی دوره ۱۳۷۵ تا پایان تابستان امسال، تعداد مشاوران املاک کشور ۷.۵ برابر موجودی خانههای کشور رشد کرده است.
بیشتر بخوانید:
فاصله «خط فقر» کارگر تا «خط رفاه» مدیر چقدر است؟
این آمار و ارقام که نشان میدهد مردم و به ویژه جوانان رغبت کمتری برای پذیرش کارهای سخت و طاقتفرسا دارند، بهانهای شد تا بررسی کنیم چرا گرایش افراد به کارهای سخت، کاهش یافته است و به مشاغل سهل با درآمد بیشتر تمایل پیدا کردهاند؟
افزایش تمایل به یافتن موقعیت مناسب برای تصدی پستهای دولتی با درآمد بالا
حتما سوالی که کودکی از ما میپرسیدند «میخواهید در آینده چهکاره شوید؟» به یاد دارید. بیشتر کودکان، آینده خود را در رشتههای پزشکی و مهندسی میدیدند و میگفتند میخواهیم دکتر، مهندس یا خلبان شویم. بعضیها هم شغل معلمی را برمیگزیدند. طبیعتا هر فردی وقتی به سن جوانی میرسد یکی از دغدغههایش یافتن شغل است و اکنون نوجوانان و نوجوان به دلیل اینکه به دنبال خواستههای خود نرفته و همه امکانات در اختیار آنها بوده است، تکلیف خود را برای ادامه مسیر و یافتن شغل به درستی نمیدانند و حتی با توجه به اینکه از سوی خانواده در هر مرحلهای تأمین میشوند، به اشتغال فکر نمیکنند یا کار را نوعی تفریح میدانند. حتی امروز اکثر جوانان به جای کسب مهارتهای لازم به منظور کارآفرینی، به دنبال پشت میزنشینی و یافتن موقعیت مناسب برای تصدی پستهای دولتی با درآمد بالا هستند و مشاغل سخت و حتی فیزیکی یا گاهی پرخطر، جذابیتی برای آنها ندارد و از این شغلها استقبال نمیکنند. به همین دلیل هم شاهد هستیم که در کارهایی که نیازمند فعالیت بدنی است، نیروهای کار غیرایرانی حضور پررنگی دارند.
چرا برخی جوانان ایرانی حاضر به پذیرش مشاغل سخت نیستند؟
علی یار، یکی از کارگران افغانستانی است که در یکی از پروژههای ساخت و ساز بیش از دو سال است که فعالیت میکند و شبانهروز در این ساختمان حضور دارد، میگوید: برای ما کار کردن و کسب درآمد حلال ارزش زیادی دارد و وقتی برای روزی عرق میریزیم و با خستگی سر بر بالین میگذاریم، لذت بیشتری دارد. همین مبلغ نه چندان زیاد برکتی دارد که با وضعیت اقتصادی کنونی میتوانم خانوادهام را با دو فرزند تأمین کنم.
این امر در حالی است که برخی از جوانان ایرانی، کار کردن در برخی مشاغل، مثل کارگری ساختمان را کسر شأن میدانند و رغبتی به انجام چنین کارهایی ندارند. آنها حاضرند بیکار باشند، اما به این مشاغل مشغول نباشند.
با این وجود معماریان، یکی از جوانان کشورمان که با وجود داشتن مدرک کارشناسی معماری به عنوان کارگر در یک پروژه ساختمانی مشغول به فعالیت است، دلیل اصلی نپذیرفتن مشاغل سخت توسط اکثر جوانان را سطح توقع خانوادهها میداند و میگوید: وقتی نوجوان و جوان امروزی در هر شرایطی از حمایت خانواده برخوردار است و خانوادهها هم برای راحتی فرزندان، خود را به سختی زیادی میاندازند، اما حاضر نیستند فرزندشان در سختی باشد، جوان دیگر توقع دارد که در هر شرایطی همه از او حمایت کنند تا زیر فشار مالی قرار نگیرد.
درآمد پایین مشاغل سخت رغبت جوانان به فعالیت در این عرصه را کاهش داده است
وی با بیان اینکه من از کودکی به فعالیت و کار و درآمد شخصی علاقهمند بودم، میافزاید: کار کردن عار نیست، بلکه به نظر من نداشتن مهارت و توقع از دیگران برای داشتن درآمد امر نادرستی است که خانوادهها باید فرزندان خود را برای آینده و حضور در مشاغل مختلف و نه فقط مدیریت امور آماده کنند.
البته در کنار جایگاه اجتماعی برخی مشاغل، امروز اکثر مشاغل سخت و یدی، درآمد و دستمزد کمی هم دارند و جوانان با توجه به شرایط اقتصادی رغبتی به فعالیت در این مشاغل ندارند و ترجیح میدهند حتی با ماشین و در تاکسیهای اینترنتی با نبود ثبات درآمدی کار کنند، اما تن به کارهای سخت با درآمد پایین ندهند.
جوانان، نشستن خاک روی لباسهایشان را کسر شأن میدانند
به گفته محمد خالقی مقدم (جامعهشناس) در تفکر و اندیشه جوانان امروزی، کار و داشتن شغل به معنای اشتغال در ادارات دولتی یا خصوصی و نشستن پشت میز و امضای نامهها بدون داشتن مهارت خاص است، در حالی که در گذشته یعنی پدران و پدر بزرگهای ما کار روی زمین و کارگری را شغل میدانستند و بعد از نماز صبح برای کار خود را آماده میکردند و عرق ریختن و حتی خاک گرفتن لباسها برای خانواده ارزش بود. اما اکنون جوانان، نشستن خاک روی لباسهایشان را کسر شأن میدانند و حتما باید با ماشین چند میلیونی از خانه خارج شوند.
در روایات داریم که ائمه اطهار (ع) به اقتصاد توجه داشتند و برای کسب روزی حلال هم کار و تلاش میکردند تا جایی که برخی از امامان معصوم، آنقدر اهل تلاش و کارهایی همچون کشاورزی و دامپروری بودند که توسط مردم مورد تمسخر و شماتت قرار میگرفتند، اما آنها کار را نوعی عبادت با اجر فراوان میدانستند.
جوان امروزی میخواهد سریع به نتیجه برسد
خالقیمقدم با اشاره به اینکه باید با فرهنگسازی در زمینه کار، جوانان را به سوی مشاغل تولیدی از زراعت و صنعت گرفته تا کارآفرینی برای افزایش بهرهوری از ظرفیتهای ملی سوق دهیم تا چرخ توسعه و پیشرفت با شتاب حرکت کند، میافزاید: نانوایی که از صبح خمیر درست کرده و شانه میگیرد تا صبح نان تازه دست مردم دهد، پاکبانی که شبانه خیابان و کوچهها را نظافت میکند یا حتی کارگری که در ساختمان آجر میچیند و سیمان میریزد، کارهای مقدسی هستند که متأسفانه اکنون در جامعه ما مورد بیمهری قرار گرفته و جوانان مشاغل راحت و دم دستی را به مشاغل دیگر ترجیح میدهند.
حجتالاسلام محمدصادق کفیل، رئیس مرکز تخصصی صحیفه سجادیه، یکی از دلایل تمایل جوانان به کارهای راحت را نداشتن صبر عنوان میکند و میگوید: انبیاء و امامان معصوم (ع) درخت میکاشتند و چند سال ممکن بود برای ثمردهی آن طول بکشد. یا چند جا را میکندند تا چاهی آب حفر کنند. اینها همه نیازمند صبر بود، اما جوان امروزی میخواهد زود به نتیجه برسد و برای رسیدن به نتیجه هم به دنبال تضمین است. برای همین، کار دولتی یا به اصطلاح پشت میزنشینی را انتخاب میکند و از کارهای سخت و پرریسک دوری میجوید تا آخر ماه، مبلغ قابل توجهی را به عنوان حقوق داشته باشد.
وی خودگرایی در نظام تمدن دنیا را دلیل گرایش به مشاغل آسان میداند و میافزاید: در این نظام هر کسی به فکر سود خود است و اقدامات بر اساس «من» تعریف میشود و در این زمینه نباید جوان ایرانی را مقصر دانست، بلکه حتی جوان اروپایی، آفریقایی و عرب نیز به دنبال مشاغل پردرآمد و آسان هستند. یعنی در زمان کوتاهی به نتیجه برسند.
توجه به اخلاق، حلقه مفقوده تغییر دیدگاه درباره مشاغل
حجتالاسلام کفیل با بیان اینکه پس از پیروزی انقلاب، حوزههای علمیه به مقوله احکام و فقه و شرع به خوبی پرداختند، اما در زمینه اخلاق، کمکاری کردند، میافزاید: انقلاب اسلامی بستری فراهم کرد تا در مقوله اخلاق سرمایهگذاری شود، اما حوزههای علمیه به این امر اهتمام کافی نداشتند. برای همین برخی مدعی میشوند که چرا مالیات، خمس یا زکات بدهیم و دیگران از آن بهره ببرند. در حالی که اگر پیوند اخلاقی ایجاد شود، همه به هم کمک کرده و خداگرایی جایگزین خودگرایی خواهد شد و برای هر شغلی هم افراد متقاضی خواهند شد تا به سوی پیشرفت جامعه حرکت کنند.
یکی دیگر از مشکلاتی که در زمینه مشاغل سخت توسط جوانان امروزی وجود دارد، مدرکگرایی است که باعث شده خانوادهها ترجیح دهند فرزندشان مشاغل دولتی یا مدیریتی داشته باشد. از طرفی هم برخی خانوادهها حاضرند فرزندشان در گوشه خیابان برای جذب راننده تاکسی اینترنتی تبلیغ کند، اما مثلا در یک ساختمان کنار استادکار مهارتی نیاموزد تا پس از مدتی خودش استاد شود.
این امر در حالی است که در گذشته تابستانها که دانشآموزان از تحصیل و مدرسه فارغ بودند، در مکانیکی یا سایر مشاغل بدون نیاز مالی حضور مییافتند تا مهارتی بیاموزند، اما اکنون فرهنگ به سویی رفته که در تابستان خانوادهها به جای آموزش و یادگیری مهارت خاص، فرزندان را در کلاسهایی ثبتنام میکنند که خروجی مهارتی ندارد و وقتی این افراد میخواهند وارد بازار کار شوند، توقع دارند با توجه به دانش و حتی مدارکی که دارند، بدون آموزش عملی، در سمتهای مدیریتی حضور یابند و دیگر زیر باز مشاغل سخت نمیروند.
مشاغل اداری و پشت میزنشینی برای جوانان اولویت پیدا کرده است
کاظم سروری، جامعهشناس و آسیبشناس اجتماعی، یکی از دلایل نداشتن رغبت جوانان به مشاغل یدی و سخت را ناشی از فرهنگ و اندیشه افراد عنوان میکند و میگوید: وقتی جوانان از دانشگاه فارغالتحصیل میشوند، انتظار دارند شغلی متناسب با تحصیلات خود داشته باشند، اما این اتفاق نمیافتد. علاوه بر این، در سطح جامعه و حتی خانوادهها مشاغل دولتی و کارمندی از مشاغل کم خطر به شمار میرود که به قول معروف «آب باریکه»ای است و هر زمانی حقوق خود را دارد و مثل مشاغل آزاد یا یدی نیست. بر همین اساس هم مشاغل اداری برای جوانان اولویت دارد و افراد رغبتی به سایر مشاغل نشان نمیدهند.
وی با بیان اینکه توسعه کشورها وابسته به کار و تلاش است، میافزاید: کشوری همچون چین کشوری است که به واسطه نیروی کار توانسته اقتصاد اول جهان شود. مردم چین از کوچک و بزرگ از انجام کارهای مختلف ابایی ندارند و برای پیشرفت به کارهایی که حتی جوانان ما فکرش را هم نمیکنند، تن میدهند. آنها وقت زیادی را برای فعالیت در مسیر خود صرف میکنند، اما در کشور ما پشت میزنشینی آنقدر مورد توجه قرار گرفته که حتی افراد با ذهنیت کار اداری از شهرهای کوچک و روستاها به کلانشهرها مهاجرت میکنند و دیگر حاضر به کار در زمین کشاورزی و دامداری و چوپانی و سایر مشاغل نیستند.
البته در این مسیر فضای مجازی نیز بیتقصیر نیست و افراد با اشتراک گذاشتن زندگی لاکچری، برخی جوانان را ترغیب میکنند که از شهر و روستاها به کلانشهرها مهاجرت کنند تا ره یک ساله را یک شبه طی کنند. اما با وجود تورم و وضعیت اقتصادی کنونی چه باید کرد تا جوانان برای کسب روزی حلال متکی به کارهای مدیریتی نباشند؟